استراتژی اقیانوس آبی، ورود به فضای بیرقیب کسب و کار

استراتژی اقیانوس آبی، یک رویکرد استراتژیک در بازاریابی و ترکیبی از استراتژی‌های تمایز و کاهش هزینه است. اقیانوس آبی یک اصطلاح جدید، اما دارای موجودیت و مفهوم قدیمی است. بسیاری از کسب و کارهایی که امروزه وجود دارند، در سال‌های گذشته ناشناخته بوده‌اند. راه موفقیت کسب وکارها در دنیای پر رقابت امروز از منظر استراتژی اقیانوس آبی این است که با خلاقیت و پیش‌بینی نیازهای آتی بازار، در محصولات و خدمات خود و یا شیوه ارائه آن‌ها تغییری عمده ایجاد کرده و کسب و کاری را آغاز کنید که پیش از شما هیچ تقاضایی برای آن وجود نداشته است.
نوآوری در خلق ارزش، شیوه نوین تفکر در حوزه‌ی تدوین و اجرای استراتژی است که به شکل‌گیری اقیانوس‌آبی و کناره‌گیری از رقابت می‌انجامد. استراتژی اقیانوس آبی، کسب و کارها را به تغییر روند فکری‌شان نسبت به بازار دعوت می‌کند. به این معنی که به جای ورود به بازار پر رقیب کنونی و تلاش برای گرفتن سهم بازار بیش‌تر از رقبا، به فکر ورود به صنعتی کاملاً جدید و یا خلق محصول یا خدمت خلاق و منحصربه‌فرد باشند، تا به فعالیت‌های خود در یک فضای بی‌رقیب ادامه دهند. به عبارتی دیگر، در اقیانوس آبی رقابت بی‌معناست. کسب و کارها با تاکید و تمرکز بر ایجاد ارزش برای کسب و کار و مشتریان و خلاقیت در ارائه محصولات یا خدمات، بدون نیاز به قواعد از پیش تعیین‌شده، بازاری جدید با نیازهایی جدید ایجاد می‌کنند. در اقیانوس آبی، عملکرد رقبا را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، اما این به معنای تقلید یا الگوبرداری از آن‌ها نیست.
در مقابل استعاره‌ی اقیانوس آبی، اقیانوس قرمز قرار دارد. اقیانوس قرمز در واقع استعاره از فضای رقابتی موجود است که کسب و کارهای بسیاری برای گرفتن سهم خود از بازار، مشغول رقابت سنگین با رقبا و جنگ و خونریزی هستند. در اقیانوس قرمز مرزهای مشخص، بخش‌بندی بازار و قوانین رقابتی مشخص وجود دارد. هرچه رقبای بیش‌تری در این فضا وجود داشته باشند، حمله‌ها بیش‌تر بوده و فرصت‌های رشد و سودآوری کاهش می‌یابند. کسب و کارها در اقیانوس قرمز در صدد کاهش هزینه‌ها جهت دستیابی به سود بیش‌تر هستند. این کسب و کارها، بر یک رویکرد متداول و مرسوم در رقابت متمرکز شده‌اند تا با یک قاعده‌ی مشخص، رقبا را از میدان به در کنند و یا از آن‌ها سبقت گیرند.
اقیانوس آبی، فضایی مختص صنایع جدیدی است که پتانسیل آن‌ها در بازار وجود داشته و مشتریانی بالقوه دارند که دیگر مایل به استفاده از محصولات یا خدمات موجود در اقیانوس قرمز نیستند. این صنایع جدید، در فضایی بی‌رقیب، بدون محدودیت فعالیت خواهند کرد و در واقع در آن صنعت پیشرو خواهند بود. حتی اگر کسب و کارهای دیگری پس از آن‌ها وارد آن عرصه شوند، در صورت فعالیت هوشمندانه و خلاقانه، فاصله تازه واردان با کسب و کار پیش‌رو آن قدری هست که درگیری ایجاد نشده و اقیانوس قرمز نگردد. قواعد بازی و مسیر حرکت در استراتژی اقیانوس آبی، بر اساس چارچوب‌های عینی و عملی و عقاید و نظرات صاحبان صنایع، گام به گام پیش رفته و بازبینی می‌شود. در اقیانوس آبی، سیستم کلی فعالیت سازمان را همزمان با استراتژی تمایز و کاهش هزینه هم‌سو می‌سازند، در حالی‌که در اقیانوس قرمز، استراتژی تمایز یا کاهش هزینه به‌کار گرفته می‌شود.

نگاهی نو به استراتژی سازمان برای ورود به اقیانوس آبی

جهت بازسازی استراتژی سازمان یا کسب و کار خود و ورود به اقیانوس آبی، لازم است اقدامات زیر را انجام دهید:

  1. تمرکز استراتژیک خود را از سمت رقبا و محدودیت‌های بازار، به آلترناتیوها و پتانسیل‌های موجود در صنعت تغییر دهید. به عبارتی دیگر، فرضیات و مرزبندی‌های قبلی را فراموش کنید.
  2. تمرکز و توجه خود را از مشتریان فعلی به مشتریان بالقوه‌ی آتی معطوف کنید.
  3. در این مرحله با داشتن نگاهی کلی به صنعت، دید مناسبی جهت بازتعریف چالش‌ها و مسائل موجود در آن خواهید داشت. سپس می‌توانید عناصر ارزش‌آفرین برای سازمان و مشتری را حول مرزهای جدید صنعت بازسازی کنید.
  4. با توجه به فاکتورهای موجود در صنعت، باید برای حذف، کاهش یا افزایش آن‌ها و همچنین ایجاد فاکتورهای جدید، برنامه‌ریزی کنید.
  5. همواره باید برای این‌گونه سوالات پاسخ مناسبی داشته باشید:
    • o نقطه تمایز و ارزش شما برای مشتری کدام است؟
    • o تا چه حد قیمت‌گذاری و سود آوری‌تان منطقی است؟
    • o موانع و چالش‌های کنونی و آتی کدام‌اند و چه راه حل‌هایی برای آن پیشنهاد می‌کنید؟
  6. موانع درون سازمانی را با فرهنگ‌سازی و آموزش از بین برده و استراتژی اقیانوس آبی را پیاده‌سازی نمایید.

 

فراموش نکنید یک استراتژی موفق، علاوه بر ایجاد ارزش برای سازمان و مشتری، در کارمندان نیز ایجاد انگیزه خواهد کرد. تیم حرفه‌ای شرکت تبلیغاتی مات، با پیاده‌سازی استراتژی‌های نوین بازاریابی، کسب و کار شما را برای ورود به اقیانوس آبی همراهی می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ مات


بازاریابی چابک، اهرم رشد کسب و کار

امروزه با توجه به تغییرات سریع صنعت، بازار و نیازهای مشتریان، سازمان‌ها ناگزیرند جهت بقا یا رشد، به سمت چابک شدن حرکت کنند. یک سازمان چابک ویژگی‌هایی دارد که موجب می‌شود با انعطاف بسیار زیاد به تغییرات موجود به سرعت پاسخ دهد و همواره در صنعت خود پیشرو باشد. این ویژگی‌ها در کل بخش‌های سازمان چابک وجود دارند و در 5 دسته قرار می‌گیرند:

  • استراتژی: وجود هدف، دیدگاه یکپارچه در تمامی بخش‌های سازمان
  • ساختار: داشتن شبکه‌های تیمی قدرتمند و منعطف به جای ساختار بروکراتیک و سلسله مراتبی، داشتن رهبر به جای مدیر
  • فرآیند: تصمیم‌گیری سریع و عملکرد محور بودن فرآیندها، تقسیم زمان فعالیت‌ها به مقاطع کوچک‌تر
  • منابع انسانی: تمرکز بر پویایی، حفظ انگیزه، توسعه فردی، احساسات افراد و بهبود روابط درون سازمانی
  • تکنولوژی: حرکت به سمت دنیای دیجیتال و استفاده از به‌روز‌ترین تکنولوژی‌ها

 بازاریابی چابک یا Agile Marketing

کلمه‌ی چابک یا Agile Marketing، نوع خاصی از برنامه‌ریزی و اجرا را برای بخش‌های مختلف سازمان با خود به ارمغان می‌آورد. در سازمان‌های چابک، به جای در نظر گرفتن یک زمان مشخص برای شروع و پایان کمپین‌های بازاریابی و فازبندی آن‌ها، کل پروژه به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم بندی می‌شود. سپس اولویت فعالیت‌ها با توجه به نیاز بازار و پرسونای مخاطبان، تعریف و به‌روز رسانی شده و توسط تیم‌های مشخص انجام می‌شوند. لازمه‌ی این کار، انجام تحقیقات بازار و تحلیل SWOT به صورت مستمر است. این تیم‌ها متشکل از افراد با تخصص‌های مختلف هستند که با هم‌فکری در کنار هم کار می‌کنند. هر عضو از تیم یک وظیفه‌ی مشخص دارد که در یک مدت زمان کوتاه و معین انجام می‌شود. سپس در پایان این مدت زمان کوتاه، دستاوردهای اعضا طی جلسات اعلام و بررسی می‌شود. هر تیم توسط یک منتور رهبری می‌شود که پل ارتباطی میان اعضای تیم و حامی مالی محصول است. هماهنگی‌ها، پیش‌بینی چالش‌ها و برنامه‌ریزی برای اعمال تغییرات، تحت نظر منتور و با همکاری تمام اعضای گروه انجام خواهد شد.

سازمان چابک قادر است فعالیت‌های بازارایابی خود را مطابق با تغییرات روز و نیازهای جدید بازار و صنعت به سرعت تغییر دهد تا پیشرو بماند و شاهد کاهش در سهم بازار خود نباشد. به علاوه، نبود ساختار بروکراتیک و سلسله مراتب سازمانی به شیوه‌ی مرسوم و وجود رهبر به جای مدیر، سبب شده تا اطلاعات به روش چابک مدیریت شده و به سرعت وارد چرخه‌ی عملیات گردد. همچنین در صورت بروز هر گونه مغایرت یا مشکل در فرآیند اجرا، امکان اصلاح سریع، بدون نیاز به اعمال تغییرات اساسی از ابتدای عملیات وجود دارد. از این رو، تطابق با نیاز مشتری و در نتیجه مشتری مداری و خلق ارزش در سازمان‌های چابک به سادگی امکان‌پذیر است.

مزایای بازاریابی چابک

از جمله مهم‌ترین و اولین دستاوردهای بازاریابی چابک، صرفه‌جویی در زمان و در پی آن هزینه است. از دیگر مزایای بازاریابی چابک می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مشتری مداری: در بازاریابی چابک، نیاز وعلایق مخاطبان دائماً بررسی شده و مطابق با آن، تغییراتی در ارائه محصول یا خدمت اعمال می‌شود. این اطلاعات شفاف از تعامل با مشتری حاصل می‌شوند. به همین سبب، رضایت مشتری افزایش یافته و پتانسیل بالایی جهت تبدیل شدن به مشتری وفادار خواهد داشت.
  • انعطاف پذیری: به علت ماهیت فرآیندهای چابک و انعطاف پذیری آن‌ها، حذف یا تغییر یک بخش از فرآیند، در صورتی که به کل فرآیند خدشه‌ای وارد نکند، امکان پذیر است.
  • شفافیت: اگر اطلاعات عملیات کلیدی بازاریابی به صورت شفاف در اختیار همه‌ی اعضاء سازمان قرار گیرد، می‌توان از دیدگاه‌ها و کمک آن‌ها برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده نمود. هم‌چنین در راستای این تعاملات، حس همدلی و اعتماد بیش‌تری نیز میان افراد سازمان شکل می‌گیرد.
  • قابلیت پیش‌بینی روندهای آتی: با توجه به اینکه در تیم‌های بازاریابی چابک، گزارشات در مقاطع زمانی کوتاه مدت ارائه می‌شوند، بروز هر گونه تغییر در روند فعالیت، از ابتدا ردیابی شده و تیم را دچار شوک نخواهد کرد. به علاوه، اگر هر کدام از اعضای تیم از دیگران عقب بماند یا وظیفه خود را به درستی انجام ندهد، به سرعت قابل تشخیص و جبران است.
  • اولویت بندی فعالیت‌ها: با توجه به اینکه در بازاریابی چابک، اهداف، وظایف و اطلاعات به صورت جزء به جزء تفکیک و تعریف می‌شود، ضروری است انجام آن‌ها بر مبنای اولویت باشد، نه یک نظم خاص از پیش تعیین شده.
  • رشد: به علت انعطاف بیش‌تر و قابلیت تطبیق سریع با نیازهای بازار، یک تیم بازاریابی چابک با سرعت بیش‌تری نسبت به دیگر رقبا می‌تواند خود را با محیط تطبیق داده و رشد کند.

در دنیای بازاریابی امروز، تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ برای حرکت سازمان‌ها به سمت بازاریابی چابک، امری ضروری است. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان کسب و کار شما را به سمت اجرای بازاریابی چابک هدایت می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان


تفاوت میان بازاریابی محتوا و کپیرایتینگ در چیست؟

امکان دارد بارها دو مفهوم بازاریابی محتوا و کپی‌رایتینگ را به اشتباه به جای یکدیگر به کار برده باشیم و یا در حالت بهتر، شاید به این سوال برخورده باشیم که چه تفاوتی بین بازاریابی محتوا و کپی‌رایتینگ وجود دارد. در این بلاگ قصد داریم هر مفهوم را به صورت جداگانه تعریف کنیم.

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا همانطور که از اسمش پیدا است، به معنای تولید محتوایی است که به خوبی بتواند بازاریابی کند و مشتریان بالقوه را را به سمت کسب‌وکار ما و قیف فروشهدایت کند و آن‌‌ها را تبدیل به مشتریان وفادار کند؛ همان هدفی که پیشتر در بلاگ مزایای بازاریابی درون‌گرا یا Inbound Marketing به آن پرداختیم. نکته اصلی در تولید محتوا، برخلاف کپی رایتینگ که در ادامه به آن می‌پردازیم، صرفا ایجاد آگاهی از برند و ارائه ارزش است و اصراری به تشویق افراد برای اقدام به کاری ندارد . این محتوای رایگان می‌تواند در سایت‌ها یا بلاگ‌ها و در قالب پادکست و ویدیو منتشر شود و یا و یا حتی به صورت ایمیل در اختیار مخاطب قرار بگیرد. بازاریابی محتوا یکی از کاربردی‌ترین استراتژی‌ها برای افزایش و تقویت ترافیک وب‌سایت است.

علاوه بر این به کمک محتوا می‌توانیم برای مخاطب قصه ‌کسب‌‌وکارمان را شرح بدهیم و از ارزش محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهیم، صحبت کنیم. محتوا می‌تواند فراتر از معرفی ویژگی‌های محصول ما باشد و در مورد لذتی صحبت کند که مشتری می‌تواند موقع استفاده از محصولات ما و برطرف شدن نیازهاش ببرد. البته بد نیست از چالش‌ها و مشکلاتی که ممکن است پیش‌روی مخاطب قرار بگیرد صحبت کنیم تا بتوانیم میان او و خودمان اعتماد ایجاد کنیم.

کپی رایتینگ

در گذشته عمده فعالیت کپی رایتینگ، ایجاد علاقه در مخاطب، نسبت به یک برند بوده است که در رسانه‌های جمعی مثل تلویزیون و رادیو خلاصه می‌شده اما امروزه با تغییر رسانه‌ها، کپی رایترها علاوه بر این‌ موارد، تلاش می‌کنند تا  برای وب‌سایت‌ها، صفحه‌های فرود، کمپین‌های ایمیلی و … محتوا تولید کنند. هدف اصلی کپی رایتینگ، افزایش میزان اثرگذاری تبلیغات و تلاش به هدایت و ترغیب مشتری به سمت یک اقدام عملی است. این اقدام ممکن است یک خرید باشد یا تماس برای کسب اطلاعات بیشتر. در نظر داشته باشید که کپی رایتینگ یک گزینه زمان‌بر است.

سئو، طراحی وب و بهینه‌سازی نرخ‌های تبدیل از مواردی است که بهتر است یک کپی رایتر روی آن‌ها تسلط داشته باشد. در ادامه به توانایی‌های که یک کپی رایتر به آن‌ها نیازمند است می‌پردازیم.

دستور زبان‌ قوی!

یک کپی رایتر برای نوشتن نیاز به ادبیات قوی دارد تا بتواند پیام اصلی مطالب را به مخاطب برساند. تسلط به قواعد و اصول نگارشی یکی از بدیهی‌ترین توانایی‌هایی است که کپی رایتر به آن نیاز دارد. محتوایی که تولید می‌کنیم باید ساده، واضح و برای مخاطب قابل فهم باشد.

انتخاب عناوین جذاب

طبق تحقیقات انجام شده معمولا افراد اول به عناوین بلاگ توجه می‌کنند تا متن آن؛ در نتیجه انتخاب عناوین باید به نحوی باشد که مخاطب را به خود جذب کند و او را به خواندن کل موضوع ترغیب کند.

آگاهی از تجربه مخاطب

کپی رایترها نیاز دارند از تجربه مخاطب آگاه باشند. تجربه مخاطب به مشغولیت کاربر با محتوا و سایت ما مرتبط است. اگر مطلب ارائه شده، برای او جذاب باشد، مطمئنا زمان بیشتری را در سایت یا بلاگ ما صرف خواهد کرد؛ در نتیجه نیاز داریم بدانیم چه موضوعاتی برای مخاطب جذاب‌تر است و طرح چه عناوینی به نیازهای پنهان او پاسخ می‌دهد. تجربه مثبت مخاطب از فاکتورهای متعددی تاثیر می‌پذیرد. مواردی مثل طراحی وب‌سایت، موضوعات مطرح شده، طراحی CTA ها، زبان بیان محتوا و … .

تخصص، تجربه و آگاهی

استخدام یک کپی رایتر فریلنسر برای تولید محتوا در هر زمینه‌ای اصولا توصیه نمی‌شود؛ چرا که لازمه تولید یک محتوای مفید، ارزشمند و تخصصی، یک کپی رایتر متخصص و با تجربه در آن زمینه است. علاوه بر این یک کپی‌رایتر باید نسبت به صنعتی که در آن به تولید محتوا می‌پردازد، آگاه باشد، وضعیت بازار را مدنظر داشته باشد و رقبا را به خوبی بشناسد.

در نگاه اول تولید محتوا آنقدرها مهم به نظر نمی‌رسد اما باید در نظر داشته باشیم که این موضوع در هدف اصلی بازاریابی محتوا و کپی رایتینگ که تعامل با مشتری است بسیار اهمیت دارد. توجه به تولید محتوا، یکی از موارد اصلی در هر کسب‌وکاری است که روی لینک‌ بیلدینگ و بهینه‌سازی موتورهای جستجو و تجربه نرخ بازگشت (ROI)مثبت دارد.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان به کمک تیم تولید محتوای متنی و تصویری، می‌تواند شما را در جذب مخاطب و افزایش آگاهی او نسبت به برندتان، یاری کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان


آشنایی با روشهای داستانسرایی در بازاریابی محتوا (بخش دوم)

همان گونه که در بخش اول مقاله‌ی آشنایی با روش‌های داستان‌سرایی در بازاریابی محتوا بیان کردیم، استفاده از تکنیک داستان سرایی یا Story telling در بازاریابی محتوامی‌تواند برای مخاطبان جذاب بوده و به آنان جهت تعامل با برند شما انگیزه بخشد.

در این مقاله به ادامه‌ی تکنیک‌های رایج در داستان سرایی و کپی رایتینگ اشاره خواهیم کرد.

Features, Advantage, Benefits) FAB .1)

روش Features, Advantage, Benefits) FAB)  در تولید محتواهای محصول محور به‌کار می‌رود. در این روش، صاحبان کسب و کار به جای تمرکز صرف بر ویژگی‌های محصولات، از مزایا و ارزش محصولات خود می‌گویند.

  • Features : در ابتدا ویژگی‌های محصول و حقایقی درباره آن بیان می‌شود.
  • Advantages : در این مرحله از مزیت‌های این ویژگی‌ها صحبت خواهد شد.
  • Benefits : در نهایت، ارزش‌های استفاده از محصول برای مخاطب شرح داده می‌شود.

2. هرم Freytag : ساختار 5 گانه (Five-Act Structure)

ساختار این روش از داستان نویسی با الهام از نویسندگان قرن 19 ام ایجاد شده و شامل بخش‌های زیر است:

  • Exposition : در قسمت ابتدایی داستان، شخصیت‌ها و ساختار کلی ماجرا معرفی می‌شوند.
  • Rising Action : در این بخش، اتفاقات اصلی داستان به وقوع می‌پیوندد.
  • Climax : این قسمت، هیجان انگیزترین بخش و نقطه اوج داستان است که سرنوشت قهرمان داستان را تعیین می‌کند.
  • Falling Action : در این قسمت تضادهایی میان شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد و برد و باخت مطرح می‌شود.
  • Dénouement : در پایان، نتیجه نمایش مشخص شده و برنده یا بازنده تعیین می‌گردد.

3. دایره طلایی Simon Sinek

ابداع کننده‌ی این مدل، Simon Sinek، معتقد است افراد بر اساس میزانی که به چراهایشان پاسخ می‌دهید، از محصولات شما استفاده می‌کنند و از نظر آنان، آنچه انجام می‌دهید نشان دهنده‌ی باورهای شماست.
کمپانی‌های بزرگی همچون اپل، از روش دایره طلایی جهت الهام بخشیدن به افراد و تحت تاثیر قرار دادن آن‌ها استفاده می‌کنند.

  • Why : چرا این شرکت تاسیس شده است؟ (فلسفه وجودی کسب و کار) در این مرحله، به چراها پاسخ داده می‌شود. چرا این سازمان وجود دارد؟ سازمان چه انگیزه‌ای در کارکنان خود ایجاد می‌کند؟ چرا افراد باید به این شرکت اهمیت بدهند؟
  • How : فرآیند تولید یا خدمات آن‌ها چگونه است؟ در این مرحله، نقاط تمایز سازمان با رقبا و مزیت‌های رقابتی آن مطرح می‌شود.
  • What : این شرکت دقیقاً چه خدمات یا محصولاتی ارائه می‌کند؟ این سازمان در کدام بخش از صنعت فعالیت می‌کند؟ چه محصولات و خدماتی ارائه می‌کند؟ عملکرد آن چگونه است؟

4. فرمول جادویی Dale Carnegie

دیل کارنگی، نویسنده‌ی مشهور، معتقد است یک مدل سه‌مرحله‌ای برای جلب اعتماد، حذف استرس و نگرانی و به عمل واداشتن مخاطبان وجود دارد.

  • Incident : در این مرحله، یک حادثه یا واقعه که مرتبط با موضوع داستان برای خودتان رخ داده، شرح دهید. این کار باعث می‌شوند مخاطبان احساس نزدیک‌تری نسبت به داستان داشته‌باشند و تمایل به مشارکت بالاتری خواهند داشت.
  • Action: در مرحله دوم، پیش از آن‌که از مخاطبان بخواهید عمل خاصی انجام دهند، به طور شفاف آن عمل را شرح دهید.
  • Benefit: در نهایت، مزایای انجام آن عمل را بیان کنید.

5. مدل Star Chain Hook

از این مدل سه‌مرحله‌ای، در نوشتن متن‌های تبلیغاتی استفاده می‌شود. هر داستانی، به یک ستاره نیاز دارد تا توجه مخاطب را به خود جلب کند. سپس به کمک داستان‌های زنجیروار وجذاب، مخاطب را به سمت هدفی خاص مانند فروش محصولات سوق داده و در نهایت مانند یک شکارچی، از قلاب خود استفاده کرده و در لحظه‌ی مناسب مخاطب را به دام اندازد.

  • Star : ابتدا توجه مخاطب را با یک مقدمه‌ی بسیار جذاب به خود جلب می‌کنیم.
  • Chain : در این مرحله، با مطرح کردن حقایق، دلایل و مزایایی درباره‌ی موضوع، نیازهایی را در مخاطب ایجاد می‌کنیم.
  • Hook : در نهایت، آنان را با طراحی بهینه‌ی CTA، به انجام عمل مورد نظر خود دعوت می‌کنیم.

6. روش Colin Theriot

در این مدل، از 5 مرحله به عنوان مراحل اصلی در نوشتن متن‌های اثرگذار یاد شده است.

  • Verify : در مورد موضوعی صحبت کنید که دغدغه‌ی مخاطبان است و یا به گوش آنان آشناست.
  • Validate : از احساسات و عکس‌العمل‌های آنان نسبت به موضوع آگاه شده و آنان را تایید کنید.
  • Vantage : در این مرحله، نوبت به آن رسیده که اطلاعات مورد نظر خود را به مخاطبان ارائه دهید.
  • Values : به ارزش‌های مشترک میان خود و مخاطبان اشاره کنید.
  • Villains : به رقبای خود در این مسیر اشاره کنید.

7. داستان‌سرایی غیر خطی

در این سبک از نگارش، از هیچ الگوی از پیش تعیین شده یا نظم خاصی پیروی نمی‌شود. از مثال‌های زیر می‌توان به عنوان روش‌های غیر خطی یاد کرد:

  • داستان‌هایی که در قالب یک داستان دیگر شرح داده می‌شوند.
  • قصه‌هایی که برگشت به عقب زیادی دارند.
  • داستان‌های علمی-تخیلی
  • داستان‌هایی که پلات لاین‌های موازی دارند.

هنر شما به عنوان تولید کننده‌ی محتوا این است که اطلاعاتی با کیفیت را در قالب یک داستان، هم‌راستا با مأموریت برند، در کمال صداقت و با رعایت اصول داستان‌سرایی در اختیار مخاطبان قرار دهید و توجه و اعتماد آنان را جلب کنید.

اکنون که با روش‌های داستان‌سرایی آشنا شدید، با توجه به نوع کسب و کار و هویت برند خود، مناسب‌ترین روش را برای نوشتن داستان برند خود انتخاب کنید. تیم حرفه‌ایتولید محتوای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، شما را در پیاده‌سازی بازاریابی محتوا با استفاده از داستان‎‌سرایی یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان


آشنایی با روشهای داستانسرایی در بازاریابی محتوا (بخش اول)

با توجه به گستره‌ی مخاطبان و تفاوت‌ در پرسونای مشتریان بالقوه، غالبا‌ً استفاده از یک فرمول واحد در کپی رایتینگ و تولید محتوا، به ایجاد لید یا مشتریان راغب زیادی منجر نخواهد شد. یکی از اهداف تولید کنندگان محتوا و کپی‌رایترها، جذب و متقاعد کردن مخاطب برای انجام عملی خاص مانند کلیک کردن و یا بازنشر محتواست. یک محتوای جذاب، پتانسیل بسیاری برای وایرال شدن دارد. تکنیک داستان سرایی یا Story telling در بازاریابی محتوا می‌تواند نقش بسزایی در جذب مخاطب و انگیزه بخشیدن به وی جهت تعامل با شما و برندتان داشته باشد. داستان‌ها در مقابل آمار و ارقام، عموماً بسیار بیش‌تر در ذهن مردم باقی می‌مانند و دهان به دهان نقل می‌گردند. ظهور شبکه‌های اجتماعی و گسترش استفاده از آن‌ها توسط افراد، سبب شده تا بستر مناسبی برای انتشار دادن محتوا و خصوصاً داستان‌ها توسط مخاطبان به وجود آید. هنر شما به عنوان تولید کننده‌ی محتوا این است که اطلاعاتی با کیفیت را در قالب یک داستان، هم‌راستا با مأموریت برند، در کمال صداقت و با رعایت اصول داستان‌سرایی در اختیار مخاطبان قرار دهید و توجه و اعتماد آنان را جلب کنید.
در این مقاله سعی داریم به برخی از تکنیک‌های رایج در داستان سرایی و کپی رایتینگ اشاره کنیم.

1. (BAB (Before, After, Bridge

روش (BAB (Before, After, Bridge یکی از پرکاربردترین و ساده‌ترین فرمول‌هایی است که در کپی‌رایتینگ و داستان‌سرایی به‌کار می‌رود و شامل 3 گام است:

  1. Before: در گام اول، دنیایی با وجود یک چالش یا مشکل را برای مخاطب، بدون اشاره به راه حل ترسیم کنید که در زندگی روزمره با آن مواجه است، به گونه‌ای که مخاطب خود را درون آن شرایط تصور کرده و مشکل را کاملاً درک کند. این تصویر باید در حوزه‌ی تجربیات مخاطب بوده و اغراق‌آمیز نباشد.
  2. After: در گام دوم، باید یک دنیای آرمانی و عاری از آن چالش یا مشکل را برای مخاطب ترسیم نمایید. در این مرحله می‌توانید از مزایای این شرایط صحبت کنید. از آن‌ها بپرسید که آیا مایلند این شرایط آرمانی را تجربه کنند.
  3. Bridge: با ارائه‌ی راه حل پیشنهادی‌تان، میان دنیای مشکلات و دنیای آرمانی پل بزنید. در حقیقت، راه حل شما راهی برای ورود به حالت ایده‌آل مخاطب و حل مشکلات است. در این مرحله باید به مخاطبان نشان دهید که راه‌ حل شما چه مزایایی برای آنان خواهد داشت. سپس آن‌ها را به استفاده از خدمات یا محصولات خود برای دسترسی به این راه‌ حل ترغیب نمایید.

2.(PAS (Problem, Agitate, Solve

به عقیده‌ی Andy Raskin، که در زمینه‌ی داستان‌سرایی استراتژیک به شرکت‌های بزرگ مشاوره می‌دهد، به کارگیری مدل 5 مرحله‌ای زیر در بازاریابی فروش بسیار موثر است.

1) اشاره به تغییرات بزرگ در صنعت

با توجه به صنعت خود، یکی از تغیرات اساسی و مورد نیاز را بیان کرده و حس نیاز و فوریت را در مخاطب برانگیخته کنید.

2) صحبت از برنده‌ها و بازنده‌های این رقابت

از کسب و کارهایی صحبت کنید که خود را با تغییرات پیش‌رو تطبیق خواهند داد و پیروز میدان خواهند بود. در غیر این صورت، نخواهند توانست در بازار پررقیب دوام بیاورند.

3) تصویری از یک سرزمین رویایی برای مخاطبان ترسیم کنید.

اکنون نوبت به آن رسیده است که از دست‌آوردها و احساس رضایت آن‌ها پس از استفاده از محصول خود تعریف کرده و بر این نکته تاکید کنید که بدون کمک شما، دست یافتن به این شرایط غیر ممکن خواهد بود.

4) معرفی محصول

در این مرحله، محصول یا خدمت خود را به عنوان راه رسیدن به شرایط آرمانی معرفی کنید.

5) جلب اعتماد و اطمینان

در نهایت با ذکر سرنخ‌هایی سعی در جلب اعتماد و اطمینان خاطر مخاطبان داشته باشید.

آنچه می‌توان به طور خلاصه از روش‌های فوق دریافت، این است که با توجه به هویت برند و شناخت پرسونای مخاطب، به جای نوشتن متن‌هایی که صرفاً حاوی مشخصات و جزئیات محصول یا خدمت خود و دستورالعمل‌ها هستند، احساسات مخاطب را درگیر نمایید. سپس با درک مسائل و چالش‌های روزمره‌ی آنان، برای ارائه راه حل‌های مفید و کاربردی تلاش کنید. در این حالت، مشتریان بالقوه احساس ارزش‌مند بودن خواهند داشت و پتانسیل تبدیل شدن به مشتریان بالفعل و در دراز مدت مشتریان وفادار در آن‌ها ایجاد خواهد شد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، استراتژی مناسب تولید محتوای متناسب با برند شما را برای تولید محتوای جذاب و با کیفیت با استفاده از روش‌های مختلف از جمله داستان‌سرایی، به‌کار می‌گیرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان